يک سرما خوردگی
ما عادت کرده ایم که زندگی کنیم و چون در معرض زندگی قرار گرفته ایم پس باید زندگی کنیم ,چون کار دیگری <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
نمی توانیم بکنیم .صرف نظر از اینکه بدانیم و بتوانیم بفهمیم که چقدر زندگی ما آگاهانه است در جهان .
مثلن وقتی من بطور معمول در زندگی هستم و با تندرستی معمول مشغول سپری کردن ساعت های زندگی هستم
کمتر پیش می آید و یا اصلن پیش نمی آید که به موضوعی مثل یک سرماخوردگی فکر کنم ,ولی امروز که
سرماخورده هستم ودر موقعیت سرماخوردگی قرار گرفته ام می توانم بفهمم که سرماخوردگی از چه درجه ای از
اهمیت برخوردارست و همین سرماخوردگی جزئی می تواند کلیت زندگی را زیر سوال ببرد –همین سرماخوردگی جزئی .
این موضوع را می توان در ترازوی دو سویه ی کلی و جزئی در همه هستی قرار داد
امتحان کنید و کمی توجه .
همه چيز بسته به اينست که با خودت کنار بيايی که سرما تو را خورده است يا تو سرما را.
سلام مطمئنی سرما خوردی ؟! من آثاری از سرما نديدم . اما .......